نظریه تغییر یعنی اینکه بهصورت کامل و روشن توضیح بدهیم که چطور و چرا انتظار داریم یک تغییر مثبت در یک موقعیت خاص اتفاق بیفتد.
در این روش، تمرکز روی این است که فاصله بین کارهایی که یک برنامه یا پروژه انجام میدهد (مثل فعالیتها یا مداخلات) و هدفهایی که میخواهد به آن برسد را مشخص کنیم. این فاصله را بعضیها «حلقهی گمشده» مینامند.
اول از همه، هدفهای بلندمدت را مشخص میکنیم؛ بعد به عقب برمیگردیم و قدم به قدم بررسی میکنیم چه شرایط و نتایجی باید به وجود بیایند تا آن هدف نهایی محقق شود، و این شرایط چطور به هم ربط دارند. همه این مراحل در قالب چیزی به نام چارچوب پیامدها ترسیم میشود.

با داشتن این چارچوب، میتوان راحتتر تشخیص داد که چه نوع فعالیت یا اقدامی، کدام نتیجه مهم را ایجاد میکند. این باعث میشود:
- برنامهریزی دقیقتری داشته باشیم، چون بهتر میدانیم چه کاری دقیقاً چه تغییری ایجاد میکند.
- ارزیابی مؤثرتری انجام بدهیم، چون میتوانیم مسیر رسیدن به اهداف اصلی را قدمبهقدم بسنجیم، نه فقط نتایج اولیه یا ظاهری را.
منبع: https://www.theoryofchange.org/

بدون دیدگاه